بــــــــــــــــــارونــــــــــــــی ها....
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

يادت باشه هيچوقت واســــــه مجازاتم پشت بهم نكن...

حتي سرگذاشتن رو پشتتم بهم آرامش ميـــده

فقط كافيه مطمئن شم كه تكيه گاهمـــــــــــــــــــــــــــي

منم:فــ _ خ

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

قضاوت با خودت

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

آهاي خـــ ـــ ـــ ــــدا

آخه كي باورش ميشه؟

من به خودم شك دارم...

به احساسم شك دارم...

تو اين دوران كه دلم ميخاد احساساتي شناخته بشم همه بهم ميگن بــــــــي احساس...

يا من نميدونم احساس چيه...يااحساس دوس نداره داشته باشمش...احساسم داره با من درست مثل بقيه رفتار ميكنه...

واقعا من چم شده؟؟

منم:فــ _ خ

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

چرا بچگيه منو به نام خودت زدي؟؟

من تو بچگيم تنها بودم.تنهايه تنها....

اينبار كورخوندي،نميـــــــــــــذارم تنهاييامو صاحب شي...

منم: فــ _ خ

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

صب كه بيدار شدم وقتي فهميدم ديشب اومدي بالا سرمــــو من خـــاب بودم زدم زير گريـــه....

قــــــــــــــول ميـــدم...

قول ميدم امشب بيشترقهـــــــــوه بخورم...

تو بازم بيـــــــــا...

منم:فــ _ خ

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

هردفـــه ميخام بترسونمت بهت ميگم من ميرم...

اما هر دفه دلم تاب نمياره و قبل از اينكه تو بهم بگي برگرد خودم ميام سمتت...

اما هردفه براي اينكه رفتنمو باور كني بايد از دفه ي قبل دورترشم...

ميتـــــــــرسم....

ميترسم اينبار اونقد دور شم كه ديگه نتونم برگردم

منم:فــ _ خ

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

تاحالا به اين فك كردي اگه يه روز واقعا غيبت بزنه چند نفر واقعــــــــــــا نگرانت ميشن؟؟؟

من نميـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدونم ...

باورت ميشه جواب اين سوال اينقد برام ارزش داره كه گاهي وقتا به سرم ميزنه يه بلايي سر خودم بيارم؟

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

 سوزاندن عکس ها کفایت نمی کند...

برای فراموش کردنت...

خودم را باید....

بسوزانم.!!!!

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

 میخوام تو هوای بارونی اعتــــــــــــراف کنم....

یک اعتراف بزرگ.....

فک میکردم فراموشت کردم...

ولی هنوزم....

میخوامت...

برگـــــــــــــــــــــــــــــــرد

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

 هیچ وقت برای زیر بـــــــــــــارون رفتن چتر نمیخاستم...

ولی دیشب..

چتری میخاستم برای پوشوندن صورتم...

شمام تا به حال تو خیابون  گریه کردین؟؟؟

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

اینجا هوا بارونیه

دلم منم که ابریه ابری...

آسمون اجازه هست باهات ببارم...!؟

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

 

راستش را بگو؛ در زندگی قبلیت

یک لیوان شیر نسکافه ی داغ نبودی؟

تلخ ِ شیرین گرم و خواستنی،

و به شدت آرام بخش....

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

 گاهـــــی آدم دلـــــش میخواهد کفش هایش را در بیاورد،

یواشکــــی نوک پا نوک پا از خودش دور شـــــــــود،

بعد بزند به چاک، فرار کند از خودش ...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

صدبارگفتم اينكاراتونو نكنيد...

بيا،فقط مونده بود اينا از اين كارا كنن ديگه....

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

يادتونه ازتون پرسيدم چرا اينا عكساشونو اينجوري ميگيرن؟

امشب اومدم جواب سوالو بدم.....خودم بهش رسيدم هاااااا

اونروز خودمو....تجربه كرديم!

عكسشم واستون آوردم.

فهميدم اين عكسا اينجوري گرفته ميشن فقط واسه جوش دادن افرادي مثه منو شما كه ميبينيم....البت يكم تفكر تو روز لازمه ماهم كه تو اين چيزا فقط حس تفكرمون ميگيره پس به نفعمونه هااااااااااا

اينم از عكس

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

چه جوري منتظرت باشم زودتر برميگردي؟؟؟؟

حتما نظر بده ميخام انتظار كشيدنو ياد بگيرم چن روز ديگه به دردم ميخوره....

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

حتي دوربينم بخاد از منو تو عكس بگيره ميزنه تو خط عشــــــــــــــــق

يني اينقدقيافه هامو ضايس؟؟؟؟؟؟؟؟

امشب پرسيدم كجايي گفتي.....كاش ميشد عكس منم ميگرفتي

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

بــــــــــــــــــــــــــازم نظر سنجي...

زياد پيچش نميدم

بگو دوس داري جاي چندمين عكس باشي؟؟چــــــــــــــرا؟؟

من خودم اولي رو دوس دارم چون مثه تزريق آرامش عمل ميكنه

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

عجب خدای مهربانی داریم... میتواند مچمان را بگیرد, اما دستمان را میگیرد...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

خسته شدم ؛

از بس به آدمایی که میخوان جای تو رو توی قلبم بگیرن

گفتم :

ببخشید اینجا جای دوستمه ،

الان برمیگرده

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

این روزهــــ ــــــا من خدای ســـــ♦ــــکوت شده ام خفقــــــــان گرفته ام تا آرامـ ــــــــش اهالـــ ـ ـ ـــــی دنیــــا خط خطـــــــــ ـ ـ ـی نشود... اینجا زمیـــــــ•ــــــن است اینجا زمیـــــــ•ــــــن است رسم آدمهـــ ـــایش عجیـــــب اس

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

اين همه اصرار كردين عكستو بذار عكستو بذار

پايين خره گذاشتم

باور كنين تقصير من نيس عكاسه از پشت گرفته....

البت لازم به ذكره_اين منم به دنبال..._

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

من عـــــــــــــــــاشق اينجور بوسام...

فقط هنوز نفهميدم چرا نميذارن ماهم ببينيم!!!

تو ميدوني؟؟

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

عشق یعنی بهش بگی دوسش نداری.... بعد بری یه گوشه و حـ ـ ـ ـ سابـ ـ ـی گـ ـ ـریه کنی...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند با انگشتان مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

همه دنبالت ميگردن ، فکر ميکنن گم شدي ، بگم تو قلب مني خيالشون راحت بشه !؟

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی

غذایت را سرد می خوری ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام! لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی!

ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!

شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!

تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست

عشـ ــــــــ ــــ ــق ..... .....باز هم ... عشـ ــق .....

...بیا شینش مال تو...

...من تمام احساسم رو عــُــــــــ ــــ ـ ق میزنم....

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط فــاطـمـه |

حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـ
مـن کـه

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ  مـن شـو
!

خـبری از دل تنـگـ
  تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

دلـتنـگـت مــی شــوم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

 گاهی به خاطرش

"ماندن" را تحمل کن

"رفتن" از دست همه برمی آید !...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, توسط نــاهــیـد |

 

دیوانه ام می کند ...!
فکر اینکه زنده زنده، نیمی از من را، از من جدا کنند !
لطفا تا زنده ام بمـــــــان ... !

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.